آدامس با طعم کروکودیل

آدامس با طعم کروکودیل

برای کروکودیلی که درونم رشد کرد!
آدامس با طعم کروکودیل

آدامس با طعم کروکودیل

برای کروکودیلی که درونم رشد کرد!

اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا صلواتک علیه و اله و غیبه ولینا

خدایا از نبود پیامبرمان و از غیبت مولایمان شکایت دارم. (آقا من شاکی ام)

_فرازی از دعای افتتاح _ فعلا پست ثابت

هیچی بابا. هیچی

الان از اون حال هاست که دلم میخواد بدوم داد بزنم فریاد بکشم.

تصمیمم اینه فردا نرم. حالم خوب نیست. برم خونه ی داداشم بهتره. 

بترکی بلاگفا

بعد یازده سال

به جایی رسیدم از تنهایی خوابیدن می ترسم. بدم میاد.

دلم می خواد بخزم برم کنار مامان بخوابم تا صدای نفس کشیدنشو بشنوم. اما مشکل اینجاست من مثه مرغ میخوابم و نمی توونم دیر بخوابم.

دلتنگی خفه ام کرده....

پیش به سوی بلاگفا

دارم کم کم برمی گردم به اصل خودم.

بلاگفا....

بنظرم همه اینا تقصیر بلاگفا نبود فقط ما یاد گرفته ایم به همه چیز خشن و بد نگاه کنیم و مقصر انتخاب کنیم. همه چیز موندنی نیست. در واقع هیچ چیز موندنی نیست مگه توی یک جای معتبر ثبت بشه و ازش کپی وجود داشته باشه. نه بلاگفا، نه بلاگ اسکای، نه بیان و....هیچ کدوم معتبر نیستند. یه ناشر ، یه کسی نوشته هات رو چاپ کنه معتبره. چون صد جلد از یه نوشته ات چاپ می کنه و هر کدوم گم بشه، پاره بشه، خراب بشه یه جلد دیگه ازش هست. 

ما هم باید حواسمون رو جمع می کردیم آخر هر ماه یه بک آپ از نوشته هامون می گرفتیم. احتیاط اول رو ما انجامش ندادیم. 

در هر صورت اصلِ اصلِ اصلش توی وبلاگم اینجا مینویسم. سادگی و راحتی اونجا رو به جای دیگه نمیدم. فقط حواسم رو جمع می کنم دیگه به هیچ جا اعتماد کامل نداشته باشم. چون هر جایی می توونه هک شه. حتا اینجا. حتا تنها نوشته های خودم. امیدوارم اونجا هم خوونده ی نوشته های در و پیتم باشین .


پ.ن : البته اینجا هم وقتی هوس کنم می نویسم و هر وقت بلاگفا براش مشکلی پیش بیاد میام اینجا و می نویسم. اما اصلی اصلیِ همون جاست.


بلاگ اسکای خوب بود. دوسش داشتم. مهربون بود.پناهم داد. ممنونم ازش

کاش حداقل ازت سوال می کردم.

اول هر ماه نشستم نامه ای بنویسی و برایم پست کنی ، با دیدن صندوق نامه های خالی فهمیدم این همه انتظار بیهوده گذشته است. تو نوشتن را خوب بلد بودی، بهتر از حرف زدن. گفتی که بعد از این دوستم خواهی ماند. برایم خواهی نوشت. فراموشم... . ار فراموش کردنم چیزی نگفتی.

الان باید از شیرازی ممنون باشم اردیبهشت 94 رو برگردونده....ممنونم ازتون. ممنونم. این واقعا حالمو خوب کرد.

همه از تو حرف می زنند.... و یک بند چرمی محکمی می افتد دور دلم و هی تنگ و تنگ تر می شود انقدر که دلم می خواهد بالا بیارم.